کیهان: جایزه صلح نوبل نرگس محمدی برای بالا آوردن اغتشاشات سال گذشته بود
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۳۱۵۱۱
آفتابنیوز :
روزنامه تحت مدیریت حسین شریعتمداری نوشت: اگر نگاهی به برندگان گذشته جایزه صلح نوبل داشته باشیم، متوجه سابقه این جایزه خواهیم شد. افرادی همچون هیتلر، کیسینجر (مغز متفکر جنگهای مختلف آمریکا)، چرچیل (نخستوزیر انگلیس در جنگ جهانی دوم)، شیمون پرز (نخستوزیر رژیم غاصب اسرائیل و عامل کشتار غیر نظامیان فلسطینی)، اسحاق رابین (وزیر جنگ رژیم موقت اسرائیل)، جرج بوش (عامل حمله به عراق و افغانستان)، باراک اوباما (بنیانگذار شدیدترین تحریمها علیه ایران_ بمباران و حمله به غیرنظامیان در کشورهای مختلف)، نتانیاهو (نخستوزیر منفور رژیم صهیونیستی و از عاملان قتل عام مردم کشورهای غرب آسیا)، دونالد ترامپ (عامل جنگ و ترور در کشورهای مختلف و ایران)، آنگ سان سوچی (عامل نسلکشی مردم مسلمان روهینگیا در میانمار) و افرادی دیگر که بخشی از آنها نیز علیه حاکمیت و امنیت کشور خود و در راستای حمایت از استکبار جهانی فعالیت کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همه این افراد برنده شده نشان میدهند جایزه صلح نوبل نشان از آن دارد که این نمایش و جایزه چیزی جز شوخی و سیاست بازی غرب نیست. سیاستی که در آن سعی دارد تا کشورهای دیگر را با جنگ، فشار، تطمیع، تبلیغ و هر روش دیگری برای رسیدن به اهدافش همراه کند. شیرین عبادی برنده دیگر جایزه صلح نوبل که الان در خارج از کشور به سر میبرد، اقدامات تجزیهطلبانه علیه ایران داشت.
پس از اعلام نرگس محمدی به عنوان برنده جایزه صلح نوبل امسال، شاهد تبریک فتنهگران غربی و جنگطلب هستیم. از تبریک وزیر اطلاعات رژیم موقت اسرائیل تا کشوری مثل آمریکا و سران برخی از کشورهای غربی همچون مکرون، و همچنین ناتو. اما نکته قابل توجه آنجاست که برخی از افراد که خود را ایرانی، دلسوز ایران و مدعی اصلاحات میدانند نیز پیام تبریک فرستادند.
آذر منصوری رئیسجبهه اصلاحات ایران در پیامی به نرگس محمدی که مشوق فتنه ۸۸ و اغتشاشات ایران بوده است، او را خشونت پرهیز خوانده و به او تبریک گفت. بیراه نبود که نتانیاهو از مدعیان اصلاحات با عنوان سرمایههای اسرائیل در ایران نام برده بود.
یکی از فعالین اصلاحطلب در صفحه شخصی خود با کنایه خطاب به نرگس محمدی نوشت: «نمیشود طرفدار تحریم و در عین حال فعال حقوق بشر بود. فعال حقوق بشر یعنی مخالف تحریم!»
حمایتها و سابقه نرگس محمدی
نرگس محمدی به نقل از همسرش در خانوادهای بوده است که سابقه فعالیت و عضویت در گروهک تروریستی منافقین را داشتهاند. او به همراه خانواده خود از رامین حسین پناهی، (تروریست تجزیهطلبی که به عضویت گروه کومله درآمده بود و قصد اقدام تروریستی در ایران داشت)، حمایت کردند. از طرفی دیگر نرگس محمدی اقدام به حمایت از تحریمهای علیه ایران کرده و خود را حامی تحریمهای آمریکا بر علیه مردم ایران دانست.
گافی که از یک رسوایی خبر داد
پس از اعلام نرگس محمدی به عنوان برنده جایزه صلح نوبل، رسانههای خارجی اقدام به نشر نام و تصویر این فعال به اصطلاح مدنی کردند. اما معرفی رسانههای خارجی گافی بزرگ داشت. این رسانهها آنقدر با این شخص یعنی نرگس محمدی ناآشنا بودند که تصویر بازیگر ایرانی که همنام او بود را به عنوان برنده جایزه صلح نوبل کار کردند.
در اخبار اولیه شاهد تصویر بازیگر ایرانی به نام نرگس محمدی بودیم نه نرگس محمدی که او را فعال به اصطلاح مدنی خطاب میکردند. این مسئله حاکی از آن است که جایزه صلح نوبل برای بالا آوردن مسئله اغتشاشات سال گذشته و استفاده علیه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی بوده است. همین موضوع باید برخی جریانها و افراد داخلی را به فکر وادارد که آیا همچنان باید با رژیم اسرائیل و کشورهایی که علیه ایران هستند همصدا باشند؟
منبع: آفتاب
کلیدواژه: نرگس محمدی جایزه صلح نوبل کیهان جایزه صلح نوبل علیه ایران نرگس محمدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۳۱۵۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زور سرمایه به هنر نمیرسد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بخشی از سخنان نایبرئیس هیئتمدیره نماوا درباره اهالی سینماست که در چند روز گذشته واکنشهای بسیاری در پی داشت. اظهاراتی که پس از واکنش تعدادی از اهالی سینما با پاسخ و عذرخواهی روابط عمومی این پلتفرم همراه بود. اما این پاسخ، جواب قانعکنندهای برای اهالی سینما نیست. در این میان واکنش گسترده صنوف خانه سینما به این اظهارنظر توجهبرانگیز شد و هرکدام در بیانیههایی جداگانه خواستار رسیدگی به این موضوع شدند و روابط عمومی خانه سینما هم اعلام کرد هیئترئیسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان این پلتفرم را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیمگیری خواهد شد. اما به همین بهانه با همایون اسعدیان، کارگردان و تهیهکننده سینما، نگاهی کلانتر به گسترش پلتفرمها داشتیم و میزان دغدغهمندی آنها در حوزه فرهنگ را واکاوی کردیم و در ادامه شرایط حضور هنرمندان در پلتفرمها را بررسی کردیم که آیا در شرایطی که سینما در وضعیت خوبی به سر نمیبرد، این پلتفرمها هستند که در اولویت فعالان سینما قرار گرفتهاند؟ گفتوگوی روزنامه شرق را در ادامه میخوانید:
چند روزی است صحبت درباره اظهارات نامناسب یکی از مدیران ارشد یکی از پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی واکنشهای زیادی بین اهالی سینما داشته، فارغ از جنس ادبیات مطرحشده که حتما جای نقد دارد، بد نیست به این بهانه نگاهی به گستردگی شبکه نمایش خانگی و اقبال به این پلتفرم بین اهالی سینما و مخاطبانش داشته باشیم. پلتفرمها همزمان با دوران کرونا در ایران به سرعت میان مخاطبان فراگیر شدند و هنرمندان زیادی جذب کار در این حوزه شدند. فکر میکنید این مدیوم مسیر درستی را در این چند سال طی کرده است؟
ابتدا باید اشاره کنم باورم این است که حرفهای این مدیر محترم شاید عامدانه نبوده. شاید روی بیان کلماتش دقت نکرده است. نمیخواهم قضاوتی داشته باشم و ماجرا را صفر یا صد ببینم. انتظار همه ما این است، افرادی که در این سطح مدیریتی قرار میگیرند و در هیئتمدیره یک پلتفرم عظیم هستند، کافی بود اشاره کنند که بعضی از تهیهکنندگان یا بازیگران به تعهدشان یا اخلاقیات پایبند نیستند. در این صورت نهتنها کسی ایرادی نمیگرفت، بلکه تأیید هم میکرد. تصور ما هم این نیست که جامعه منزهی هستیم. جامعه سینما مثل تمام مشاغل دیگر طبعا ضعفها یا قوتهایی دارد. من هم خیلی خوب میدانم برخی از دوستان تهیهکننده یا بازیگر ما در ارتباط با پلتفرمها بدرفتاریها یا بداخلاقیهایی داشتهاند و این حق طبیعی یک مدیر است که از این ماجرا گلهمند باشد. همینطور که ممکن است برخی از دوستان ما هم وقتی پای پول وسط میآید هرکاری بکنند. ولی وقتی این جملات به همه اهالی سینما تسری پیدا میکند، دیگر مورد صنفی است و باید شأن حرفهمان را در نظر بگیریم و موظف هستیم از آن دفاع کنیم. صنوف و هیئتمدیره خانه سینما همگی به این ماجرا واکنش نشان دادند و این حرفها بار حقوقی داشت.
البته مجموعه نماوا عذرخواهی کرد. خودم در چند سال گذشته تنها پلتفرمی که با آن کار کردم نماوا بوده و مشخصا از مدیریت نماوا آقای میرطاووسی جز رفتار محترمانه چیز دیگری ندیدم وگرنه مجدد با این پلتفرم کار نمیکردم. این نبوده که من با این پلتفرم پدرکشتگی داشته باشم و از این جهت واکنشی نشان بدهم. اما واقعیت این است که جهان آینده، جهان تصویر و ویاودیهاست. ما الان دو، سه پلتفرم خوب داریم و همینطور روز به روز به تعدادشان اضافه میشود. بخش عظیمی از تأمین مالی اهالی سینما و تصویر در آینده از طریق همین پلتفرمها خواهد بود. نه اینکه سینما از بین خواهد رفت، در سینما تعداد محدودی فیلم ساخته میشود و تعدادی از اعضا در آن کار میکنند، اما حجم کاریای که این پلتفرمها برای اهالی سینما ایجاد میکنند، قابل مقایسه با تولید فیلم نیست. در دو سال کرونا اگر پلتفرمها نبودند واقعا اهالی سینما وضعیت بدی پیدا میکردند، چراکه در آن مقطع فقط پلتفرمها بودند که سریال میساختند و طی دو سال اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۳۴ سریال توسط دو پلتفرم تولید شد. ما باید از ورود این سرمایهها به این عرصه استقبال کنیم. بهشخصه وقتی متوجه میشوم یک پلتفرم تازه به جمع پلتفرمها اضافه میشود، خوشحال میشوم. میدانم سرمایه زیادی پشت آن است و دیگر بحث ساخت یک فیلم نیست. بحث صدها میلیارد سرمایه است. نه تنها باید استقبال کنیم، بلکه باید تلاش کنیم بمانند، ریشه بدوانند و بتوانند خوراک فرهنگی برای اقشار مختلف مردم فراهم کنند. اما طرف دیگر باید برای دوستانی که صاحب سرمایه هستند مواردی تعریف شود. میدانیم که سرمایه، قدرت میآورد و قدرت سرمایه آنقدر زیاد است که برخی فکر میکنند میتوانند هر گونه رفتاری داشته باشند. باید این را در نظر گرفت که این قدرت سرمایه در عرصه فرهنگ و هنر بدون تعامل با اهالی فرهنگ و هنر موفق نخواهد بود و قطعا در این رودررویی سرمایه شکست میخورد. همینطورکه در رودررویی صداوسیما با هنرمندان، صداوسیما مخاطبش را از دست میدهد و اگر هنرمندانی که میتوانند مخاطب را جذب کنند و بین مردم ریشه دارند و مخاطب دارند، با صداوسیما قهر کنند، بازنده صداوسیما است. این اتفاق میتواند دقیقا برای پلتفرمها هم تکرار شود. اگر دچار این باور شوند که قدرت سرمایه است و اگر پول بدهید، هنرمندان همه کاری میکنند، قطعا اشتباه بزرگی میکنند. واقعیت هم این است که تا به امروز چنین رفتارهایی از مدیران پلتفرمها ندیده بودیم. ممکن است در ذهنیتشان این باور وجود داشته، اما حداقل به این شکل بیان نشده بود. عذرخواهی و پوزشخواهی نماوا را در آن بیانیه به فال نیک میگیرم. یعنی فکر میکنم خود دوستان هم در مجموعه مدیریتی آنجا این نگاه را قبول ندارند و نمیپسندند. ظاهرا منظورشان یک پروژه بوده، ولی من فکر میکنم هیجانزده شدهاند و همه ما را به یک چوب زدهاند و طبیعی هم بود چنین واکنشهایی را از سمت هنرمندان در پی داشته باشد.
در بین صحبتها به وضعیت نابسامان سینما اشاره کردید. میدانیم که دستکم در دو سال گذشته رونق گیشه سینما تنها با تعداد اندکی فیلم آن هم از جنس کمدی اتفاق افتاد و در این شرایط بسیاری از اهالی سینما تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بخشی از این دلزدگی، ظاهرا تکصدایی یا واگذاری عرصه به ساخت فیلمهای کمدی در سینماست.
صحبتکردن درباره سینما با صحبتهایی که شما اشاره کردید کمی پیچیده است. ما در دو سال گذشته و مشخصا سال گذشته از جهت گیشه رونق خوبی را تجربه کردیم. اما این رونق محصول نهایتا پنج فیلم بود. صاحبان سالنهای سینما خوشحال هستند، چون در واقع توانستند ضرر دوران کرونا را جبران کنند و این تعداد فیلم کمدی برای آنها سودده هم بوده است. اما پنج فیلم کلیت سینما نیست. ما نمیتوانیم خوشحال باشیم که چهار فیلم ۸۰۰ میلیارد فروختهاند و در کنارش مثلا ۵۰ تا فیلم روی هم ۲۰۰ میلیارد فروختهاند. این یعنی ضرر سینما. بحثم فقط فیلم اجتماعی نیست. فیلمهای عاشقانه، پلیسی، معمایی را هم از دست دادیم. از ژانرهای دیگر غافل شدیم.
البته بخشی از انتقادها از سمت فیلمسازان در یکی، دو سال گذشته بهدلیل ندادن پروانه ساخت به فیلمهای اجتماعی است.
اینجا نمیتوانیم یک جا را مقصر بدانیم و بگوییم که اگر اینجا درست رفتار میکرد، همهچیز درست پیش میرفت. اگر بگوییم شورای پروانه ساخت سختگیری میکند، جواب آنها هم این است که کدام کارگردان نامی ما فیلمنامه داده و ما رد کردهایم؟ موضوع اینجاست که فیلمنامهای ارائه نمیشود. باید بررسی کنیم چرا فیلمنامه به شورای پروانه ساخت ارائه نمیشود؟ از طرف دیگر، هزینه تولید فیلم به شدت بالا رفته است. یک فیلم با کمترین هزینه در شرایط فعلی، حداقل ۲۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این یعنی۷۰، ۸۰ میلیارد تومان فروش برای اینکه بتواند به پولش برسد. تنها فیلمهایی که فروش بالای نوروز را به خودشان اختصاص دادند، فیلمهای کمدی بودند. فیلمهایی در ژانرهای دیگر مثل «بیبدن» یا «مست عشق» با وجود اینکه مخاطب دارند، بعید میدانم به فروش فیلم «تمساح خونی» برسند و اگر فیلمهای دیگر در گیشه پاسخگو نیستند، به این دلیل است که هزینه تولید بالا رفته. این هزینه تولید چطور بالا رفته است؟ یک بخش از آن شرایط کشور است و تورم وحشتناکی که بهخاطر آن همه چیز بالا رفته. دستمزد بازیگران به شدت بالا رفته است. اتفاقا در این موضوع پلتفرمها مقصر هستند. همین افرادی که امروز به بازیگران حمله میکنند، خودشان برای اینکه مخاطبان بیشتری جذب کنند، بازیگران مطرح را جذب کردند و دستمزدهای عجیب و غریب پرداخت کردند. یک بار تلویزیون سالها قبل این کار را انجام داد و یک جهش در دستمزدها ایجاد کرد. در چند سال گذشته هم پلتفرمها این کار را انجام دادند و هزینهها را در سینما بالا بردند. بازیگران در سریال حیرتانگیز دستمزد میگیرند و طبیعتا برای یک فیلم سینمایی پرداخت رقمهای بالا به بازیگران ممکن نیست. اما موضوع مهم این است که تحولاتی در کشور اتفاق افتاده که این تحولات جامعه ما را ۱۰ پله جلو برده است. خیلی از فیلمسازان ما دچار سردرگمی هستند. فیلمنامهای که دو سال پیش برای آنها جذاب بوده، امروز حس میکنند موضوعیت ندارد. جامعه آنچنان دچار تحول شده که عملا فیلمسازان را سردرگم کرده است. اگر بسیاری از فیلمسازان ما فیلمنامه به شورای پروانه ساخت نمیدهند، به این دلیل است که نمیدانند باید چه کار کنند. اگر نتوانیم توقع فرهنگی مردم را برآورده کنیم، شکست میخوریم. نمیدانیم چه چیزی بسازیم که پاسخگوی زمانه ما باشد و این یک معضل دیگر است.
پس فکر نمیکنید در این شرایط پلتفرمها در مقابل سینما ایستادهاند.
من معتقد نیستم سینما در مقابل پلتفرمها از بین رفته است. سینما تبدیل میشود به یک مراسم. تبدیل میشود به یک ضیافت. فردی که از خانه بیرون میآید و هزینه میکند و سینما را انتخاب میکند، تمایل به دیدن فیلم مفرح در سینما دارد. در شرایطی که حال روحی و اجتماعی مردم خوب نیست و مرتب داریم با مشکلات دست و پنجه نرم میکنیم، مخاطب سینما این زمان را برای دیدن فیلم کمدی صرف میکند. برای اینکه دو ساعت حواس مخاطب به چیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم میکند پرت شود.
حالا اگر همین دو ساعت، دردهای خودش را در فیلم هم ببیند قطعا سینما برایش وسوسهانگیز نیست. ما قبلا هم این وضعیت را داشتیم. هر وقت شرایط روحی و روانی جامعه خوب بوده فیلمهای اجتماعی خیلی خوب پاسخ داده و درست در شرایطی که وضع روحی جامعه بد است اتفاقا فیلمهای اجتماعی جواب نمیدهد. اصلا باور نمیکنم که این فیلمهای کمدی ما باعث شده فیلمهای اجتماعی فروش نرود. فیلمهای جدی ما در غیاب فیلمهای کمدی همینقدر فروش میرود. چون اساسا تمایل برای دیدن آن فیلمها وجود ندارد. واقعیت این است سال گذشته فیلمهایی که در جشنواره دیدم یک شکست سنگین برای فیلمهای جدی خواهد بود. نمونهاش را در هفت، هشت فیلمی که در عید اکران شد دیدیم. به جز فیلم «تمساح خونی» و «بیبدن» باقی فروشها شکست خوردهاند. نمیتوانم بگویم این میان مقصر «تمساح خونی» است. امسال هم تا آخر سال هفت، هشت فیلم کمدی داریم که سالنداران از فروش این فیلمها راضی خواهند بود. اما این کلیت سینما نیست. کلیت سینما در معرض خطر است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900027